معماری مدرن روزدنیا...؟
هر موقعیت جدید، مستلزم یک معماری جدید است. ژان نوول
قالب وبلاگ
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان معماری مدرن روزدنیا و آدرس memarie-modern.lxb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

ايران

 

اين سرزمين در شرق بين النهرين که ازهرسوبا رشته کوه هايي محصور شده است درسال(۵۴۹ق.م) بابل را اشغال کرد و وارث امپراتوري ﺁشور شد .اين سرزمين اکنون ايران نا ميده مي شود حال ﺁنکه "Persia" همان فارس يا پارس  است که تنها قسمتي از جنوب ايران است .

 

 نقاشي پيش از تاريخ در ايران باستان :

قديمي ترين ﺁثار نقاشي ايرانيان به بيش از(١٢٠٠٠سال) پيش بر مي گردد از عصر حجر ﺁثار نقاشي ديواري بر ديواره ي غارهاي اين دوران در لرستان در غارهاي " هميان" و "دوشه" در کوه هاي مير ملاس بدست ﺁمده که به ده هزار سال پيش مربوط مي‌شود. تمامي اين ﺁثار به روش بسيار ساده و با رنگ سياه طراحي شده اند و به روش ساده گرافيکي نقاشي شده اند.

 

تمدن و ﺁثار نقاشي در سيلک :

در سه کيلومتري جنوب غربي کاشان (٧٠٠٠ق.م) قديمي ترين سکونت بشري در دشت مرکزي ايران شناخته شده است. قدمت ﺁثار اين ناحيه به ٣تا ٥هزار سال قبل ميرسد . نقاشي سفا لينه ها بخصوص در رنگ ﺁميزي وتزئينات و نقوش هندسي و طراحي حيوانات محسوس است .نقوش جانوري و هندسي به طرز ماهرانه اي با يکديگر تلفيق شده اند. ظروف سفا ليني سيلک شامل : ١. ظروف با نقوش سياه ٢. ظروف با نقوش قرمز ٣ .ظروف ساده بوده اند.

 شهرت تپه سيلک به دليل ظروف سفا لين رنگين و منقوشي است که از دل حفاريها بدست ﺁمده اند. ﺁثار نقاشي بدست  ﺁمده از اين دوره نقشها يي است که بر روي سفا لينه ها اجرا شده اند که مشتمل بر نقوش حيوانات تزئين شده و  تجريدي و اشکال هندسي است.

 

تمدن حسنلو و زيويه :

در حسنلو (حد فاصل مهاباد و درياچه اروميه ) و زيويه (ﺁذربايجان غربي ) تمدن پيشرفته اي وجود داشته است.

اشيائ طلايي ومفرغي وعاجي حدود (٧ قرن ق.م ) از اين دره بدست ﺁمده است. پيکره سازي وبرجسته کاري روي فلز وطلا در تعدادي از ﺁثار اين دوره ديده مي شود .

تمدن مارليک و املش :

در منطقه شمالي ايران ( گيلان وبين رشت وقزوين در دره ي گوهررود ) ﺁثار بسيار زيباي سفاليني بدست ﺁمده  است. شامل پيکره هاي انساني وحيواناتي نظير گوزن و بزکوهي . سفالگري به پيکره سازي نزديک شده و مجسمه ها  وظروفي طلايي نظير جام مارليک با نقش شير پرنده از اين دوره بدست ﺁمده است. ﺁثار مارليک مانند مفرغهاي لرستاني که از داخل قبرها کشف شده اند.

 

زيگورات:

   برجسته ترين بخش معبد وشناخته شده ترين ساختمان در دره ي بين النهرين " زيگورات " ناميده مي شد. برخي اين ساختمانها را پلکانهايي ازا ﺁسمان يا کوه هاي ساختگي توصيف کرده اند. شهرهاي سومروايلام و در ايران چغازنبيل  در خوزستان بقاياي زيگورات به جاي مانده است که در (١٢٥٠ق.م ) يعني حدود ٧٠٠سال قبل از هخامنشي  ساخته شده است. زيگورات معبد بزرگي بوده که محل زندگي خدايان تصور ميشده است.

 

 اشيائ مفرغي لرستان:

 صنعت برنز بين (١٥٠٠تا ٧٠٠ق.م )در لرستان رواج داشته است. از مقابر مکشوف در لرستان اشيائ برنزي يافت شده اند. اين اشيائ با درجه بالايي از انتزاع تصاوير جانوران را به وسايلي صرفا تزئيني تبديل مي کند. اشيائ   برنزي لرستان نظير دهانه ي اسب وکاسه وسلاح وجام که بر روي هم " ابزارها ي چادر نشينان " ناميده ميشود. اين  ﺁثار با فلزکاريهاي ساکنان استپهاي ﺁسيا نزديک است.

 

 جام منقوش از شوش حدود (٥٠٠٠-٤٠٠٠ق.م ) :

 اين جام خوش نقش بر سطح ﺁن هيکل بز کوهي با شاخهايش بصورت ساده شده با چند منحني سيال وخرانده تجريد  يافته است. در بالاي نقش بز، سگهاي نازي همچون نواري حاشيه اي ودر بالاي ﺁن رديفي از پرندگان دراز گردن  ديده مي شود.

 

 

 مراکزي که ﺁثار سفاليني با نقوش انتزاعي کشف شده اند عبارتند از :

( تخت جمشيد ،شوش ،نهاوند و تپه سيلک ) که سبو، کاسه، ﺁبخوري و ابريق با نقش جانوران تيز تک چون بز و  ميش کوهي و انواع پرندگان ﺁشکار مي سازند.

 

 هنر سکايي:

 سکاييان نيز چون مادها وپارس ها متعلق به دسته اي از اقوام دوره گرد هند و اروپايي بودند که کمي پس از سال  (١٠٠٠ق. م ) وارد خاک ايران شدند . درسال (٦١٢ ق.م ) انعقاد پيمان اتحادي ميان مادها و سکاييان منجر به  سقوط شهر نينوا گرديد .

 سکاييان طي اقامت خود در ايران از مفرغگران لرستان چيزهاي بسيار فرا گرفتند .

 

 هنر هخامنشي :

ترکيبي عالي و استثنايي از بسياري عناصر گوناگون اشوري ، بابل ، مصري و اندکي يوناني بوده است. ايرانيان به  افرينش نقشهاي تزئيني واساطيري بدون در نظر گرفتن مقياس کارتوجه داشتند.ميراثي که از برنز هاي لرستاني  برايشان باقي بود در سرستونهاي تخت جمشيد وتا بافته ها وزرگري هم ديده مي شود مانند نقش گاو نر و نقش شير. شير هخامنشي کمتر به صحنه هاي حقيقي و روزمره مي پرداخت و بيشتر سمبوليک  بود وبه موضوعات زندگي و  ﺁداب و رسوم پادشاهان و هديه ﺁورندگان مي پرداخت و هدف نمايش قدرت پادشاهي وامپراتوري هخامنشي بود.

سفالهاي لعابداررنگين و منقوش در اين دوره معمول بود که در واقع نشان از نقاشي اين دوره نيز دارد .

طرح هاي نقش برجسته تخت جمشيد ونقش رستم صحنه هايي از نمايش قدرت پادشاهان هخامنشي است.

 

تخت جمشيد :

اين کاخ در زمان داريوش اول (٥١٨ق.م ) ﺁغاز شد و توسط خشايار شاه به پايان رسيد. طرح عمومي ﺁن مشتمل است بر  چند تالار پذيرايي از جمله : تالار ﺁپادانا ٬ تالار تاجگذاري (صد ستون ) ٬ اتاقهاي اندرون پادشاهي ٬ دروازه ي تشريفا تي  و جايگاه خزانه و ساختمانهاي زندگي و خوابگاه  خدمتکاران . در سراسر اين کاخ بيش از هر چيز سنت هنر ﺁشوري به  چشم مي خورد . تراکم ساختني ستونها مصري است ولي کشيد گي و بلندي ستونها به ارتفاع ١٢ متر و وحدت ويکپارچگي  هنري در اين کاخ کاملا نو ظهور و ايراني است . همچنين نقش برجسته در خدمت معماري از مختصات مجسمه سازي  ايران شمرده مي شود .

پيکرتراشي دوره ي هخامنشي :

 در تخت جمشيد راه دستيابي به کاخ ﺁپادانا ازدروازه هاي عظيم با تنديسهايي ازگاوهاي ادم ٬ سروعمود برتالاربزرگ مي‌گذرد . پلکانهايي ازنقش برجسته ٬ گويي اين نقش برجسته ها نمايش مختصر جشنهاي ﺁغازسال نودرکاخ تخت جمشيد بوده  است . برخي از نقش برجسته ها نيز رنگي بوده اند ولعابدار . ممکن است ايرانيان دراين کارازنقشها ي برجسته ﺁشوري  الهام گرفته با شند . هدف و وظيفه اين نقشها ستايش پادشاه و نمايش قدرت امپراتوري هخا منشي است .

هنر حجاري هخا منشي ﺁميزه اي از قدرت٬ وقار٬ ظرافت و عظمت همراه با تجربه ها ي هنري اعصار قبل ايران  وتاثيرات ﺁشوري است براي مثال نحوه ي ايستادن و ﺁرايش سروريش به نقش برجسته هاي ﺁشوري شبيه است ولي ظرافت  در پرداخت به جزئيات در ﺁثار ايراني بيشتر به چشم مي خورد٬ همچنين نشان دادن چين لباس وپارچه در ﺁثار ايراني بهتر  اجرا شده اند . نقش برجسته تاجگذاري داريوش بر يکي ازدروازه هاي تخت جمشيد در حاليکه در پشت اوخشايارشاه  ايستاده است ازجمله ﺁثاراين دوره اند . همچنين نقش موجودات اساطيري را مي توان بر سر ستونها تماشا کرد . هنرحجاري  ايراني در دوره ي هخا منشي از مرزايران نيز فراتر رفت ازجمله مي توان به ستون معروف سرنات درعهد امپراتور ﺁشوکا در هند اشاره کرد که امروزه سمبل هند (ﺁرم رسمي ) شده است .

 

ريتون ( جام شاخي ) يا ساغرهاي زرين :

ريتونها با شکلهاي جانوري مختط نمودار علاقه ايرانيان به زيبايي و ظرافت است . اشکال جانوري ريتونها نظيز احجام  تخت جمشيد است که عناصري از فرهنگ بين النهرين را در بردارند .

 

قالي پازيريک :

اين قاليچه پشميني زيرتپه اي درپازيريک در ﺁلتاي مغولستان نزديک نواحي جنوبي سيبري بدست امده که با نقش هخامنشي  (عناصرﺁشوري وايراني ) قديمي فرش دستباف ايراني است و معجزه ﺁسا براي ما محفوظ مانده است . اين يادگارکهن در  نقطه اي چنان دورافتاده نشان مي دهد که درهمان دوران نيزقالي ايراني چون مصنوعي نفيس به اقصا بلاد صادرمي شده است .

 

هنر اشکاني :

سلوکي ها يوناني بودند واشکا ني ها هم دنباله رو دستاوردها ي هنري يونانيان بودند. اکثر پيکره هاي اشکاني از تناسب و  ترکيبي برخوردارند که اصولا خاص هنر يوناني است مانند : مجسمه ي مفرغي مرد اشکاني در موزه‌ي ايران باستان .

 پس هنر اشکا ني زير نفوذ هنر يوناني قرار داشته است . ﺁثاري از نقا شي دوره اشکانيان در کوه خواجه (سيستان) ودورااروپوس (بين النهرين) بذست امده که اين نقاشيها نيز از تا ثيرات هنر يوناني مبرا نيست. اما در نقاشيهاي کوه خواجه  سرچشمه هاي هنر ايراني را مي توان جستجو کرد و ﺁن استفاده از رنگهاي تخت بدون سايه روشن است .

 

هنر ساساني :

در سال (٢٢٤ميلادي ) ﺁخرين پادشاه اشکاني مغلوب اردشيرساساني شد. در هنر ساساني روايتگري و حرکت نسبت به  هنرهخا منشي ارجحيت دارد. درنقش برجسته هاي ساساني نماد گرايي کاهش مي يابد ودرعوض واقع گرايي تقويت ميشود.

موجودات (انسانها وجانوران) که درنقش برجسته هاي هخامنشي حالتي اسطوره اي وفوق طبيعي داشتند در ﺁثارساساني  زميني تروملموس ترو واقعي ترمي شوند. تاثيرات واضح ترهنررومي بر ﺁثارساساني درنقش برجسته هاي طاق بستان  بهتر ديده ميشود. در نقش رستم نزديک تخت جمشيد نقش برجسته پيروزي شاپور اول بر امپراتور روم ودر نقش برجسته ديگر اعطا ي منصب پادشاهي براردشير اول ديده مي شود . نقوش برجسته طاق بستان نيز تجسم رويدادها و يا نمايش عظمت واقتدار است .

 

نقاشي در دوره ساساني :

درعصرساساني پيام ﺁوراني نظيرماني ومزدک برخاستند . دراين ميان ماني که خود نقاش نيز بود برگها يي از کتاب اوبه  نام ارﮊنگ بجاي مانده است. همچنين نقاشيها يي که درترکستان بدست ﺁمده پيوند نقاشي ايراني بعد از اسلام را با اين دوره  نشان مي دهد . شيوه نقاشي فرسك وموزائيك در اين دوره رايج بود . اسلوب ديوارنگاري برروي ديوارهاي گچي و آهكي با آثار زيبايي پديد آمد . تصاوير حاكي از صحنه هاي شكار و مراسم متداول دربار بود . رنگها تخت و بدون سايه روشن ، مرز پيكره ها و نقوش با رنگ تيره دورگيري مي شد . در نقاشيهاي ايوان كرخه و در قصر بيشاپور نقاشيهايي به روش موزائيك به دست آمده است .

نقاشي ساساني موجب الهام نقاشان اسياي مركزي در مكانهاي بودايي و نقاشي بيزانسي و منسوجات مصري شد . وارث حقيقي ايران ساساني «اسلام» است .

 

نقاشي مانويان :

سال تولد ماني 215 ميلادي و در سال 277 ميلادي كشته شد . ماني عقايد خود را به صورت نقاشي تبليغ مي كرد . به دستور ماني تالارهايي به نام «نگارستان» ساخته شد . برديوار اين تالارها داستان خلقت آدم و سرنوشت او، تصاويري از عقوبت انسانها در بهشت و جهنم بر پايه اعتقادات او نقاشي شده اند. ماني را پيامبر نقاش مي شناسند.

 

قالي بافي در دوره ساساني :

قالي بافي در اين دوره رواج زيادي داشته است. از اين ميان فرش " بهارستان " است که با نخها ي ابريشم زرين وهزاران  قطعه جواهر مرصع بافته شده است .

 

 فلزکاري در دوره ساساني :

در ﺁثار فلزي همچون بشقا ب ٬جام٬  گلدان و زيورﺁلات اين دوره باز نقوش مشابهي از صحنه ها ي شکار٬ جلوس شاه و اعطا ي منصب شاهي ونقوش پرندگان وگلها وحيوانات اساطيري ديده مي شود. بعدها همين نقوش در هنر بعد از  اسلام ادامه يافت. رشد فلزکاري دردوره ساساني با افول نگارگري همراه بود زيرا فلزجاي سفال را گرفته ومقاوم تربود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

 

مقدمه :

اين بناي باستاني در شمال غربي فيروزآباد واقع شده است. مصالح اين كاخ ساروج و سنگ لاشه مي باشد كه با روكشي از گچ پوشيده شده است.

بناي اين كاخ مربوط به اردشير اول بنيانگذار سلسله ساساني (سده 3م) است.

به علت قرار گرفتن اين كاخ در كنار چشمه «قمپ آتشكده» آن را آتشكده فيروزآباد نيز مي نامند.

اين بنا با طول 116 متر و عرض 55 متر يکي از کاخ هاي ييلاقي اردشير به شمار مي رود که از سنگ پاره و ملاط گچ ساخته شده و نماي آن از شمال به چشمه جوشان ورودي موسوم به برم پير (قمپ و خنب) که آب زلالي از آن مي جوشد و جاري مي گردد و از جنوب به ديوار باره بلندي است که آتشکده اصلي در آن جهت و بيرون از کاخ ساخته شده است.

از ورودي شمالي بعد از ايواني به طول 28 و عرض 14 متر با سقف گهواره اي به تالار مياني مربع شکل و گنبد واري به ابعاد 14×14 وارتفاع بين 25-21 متر ول مي شود و از تالار مياني به دو تالار قرنيه در شرق و غرب اتصال دارد و هر تالار با راهروهاي جداگانه به بخش هاي ديگر کاخ راه دارند و راهرو تالار غربي به پلکان طبقه دوم کاخ منتهي مي شود. ايوان جنوبي بيشتر به اتاق هاي چهار جانب کاخ که به نظر جمعي از کارشناسان مهمانسراي کاخ بوده و به ورودي جـنـوبـي باز مي شود. گچ بري و تزئينات تالارها بسيار زيبا و با شکو شبيه کاخ تچر، تخت جمشيد مي باشد زيربناي کاخ با چشمه جوشان 8500 متر مربع مي باشد.

آتشکده فيروزآباد- کاخ اردشير بابکان

نماي بالا                    بخش باز سازي شده                    داخل کاخ

كاخ اردشير بابكان :

زير بناي اين كاخ 115×55 متر است و اطراف آن را ساختمان ها و ديوارهايي پوشانده كه آثار آن هنوز باقي است. مصالح اين كاخ از سنگ لاشه و ملات گچ است. كاخ داراي سه ورودي است و ورودي اصلي در سمت جنوب قرار دارد. در شرق و غرب حياط ، در هر دو طرف دو اتاق با طاق گهواره اي وجود دارد. دو ايوان در شمال و جنوب اين بخش ساخته شده كه پشت ايوان شمالي سه تالار گنبددار مربع شكل جاي دارد.  يكي از تالارها داراي گنبدي با دهانه باز است.

تزئينات  به كار رفته در اين تالارها قابل مقايسه با تزئينات  كاخ " تچر" تخت جمشيد است و ابعاد بزرگ سه تالار اين كاخ آدمي را به تعجب وا مي دارد.كاخ دو طبقه بود و بعد از تالارها، ايواني رفيع يادآور ايوان هاي بزرگ دوره اشكانيان است. در هر طرف ايوان دو تالار با سقف هاي گهواره اي ديده مي شود. اندازه اتاق هاي اين كاخ با اندازه اتاق هاي قلعه دختر برابر ، و طرح هر دو بنا مشابه است. آثار گچ بري هاي دوره ساساني ، در اين ساختمان  به قوت خود باقي است و ستون هايي مشابه ستون هاي نماي خارجي، در داخل نيز به كار رفته است. زير بناي كاخ با بركه ي آن 8496 متر مربع است. برخي از قسمت هاي سالم مانده كاخ در سال هاي اخير از سوي سازمان ميراث فرهنگي كشور بازسازي و تعمير شده است.

 

ساير آثار اطراف كاخ

آثار بناي آشپزخانه در پشت كاخ، تل نقاره خانه در مجاورت كاخ و قلعه حسن آباد و برخي روستاهاي باستاني ديگر در اطراف كاخ وجود دارد. بناي امامزاده جعفر در محدوده ي شهر قديم كه از دوره ايلخاني باقي مانده و با سنگ قبرهاي بسيار جالب كه يكي از آنها تاريخ 741 ه. ق را دارد ، از آثار ديگري است كه در اطراف اين كاخ وجود دارد.

كاخ آتشكده پارس

ديگر از بناي معظم و كم نظير باستاني فيروزآباد كه بصورت ويرانه‌ايدرآمده، كاخ بزرگي است در سوي باختري شهر كنوني و آنطرف رودخانه. فضاي زيربنا 55×104 متر ميباشد، و اردشير پس از گشودن تمام نواحي پارس و كرمان و شكست شاهانمحلي اين نقاط، دستور داد تا در فيروزآباد علاوه بر تجديد بناي شهر، آتشكده و كاخيباشكوه بسازند و آنرا «ايران را شكوه افزايد» نام گذارد.

كاخ فيروزآباد نخستين بناي طاق و گنبددار عهدساساني است كه با يك اسلوب معماري اصيل ملي با سنگهاي نيمه تراش ميخكي ساخته شده، وطاق و گنبد هم از سنگ و سبك آن هم ايراني ميباشد. ستونهاي چهارگوش و نيمه ستون همهاز سنگ ميخكي در اين ساختمان بكار رفته، و اين نوع ستون سازي در بناهاي اشكاني نيزديده شده است. درون بنا و روي سنگها را با گچ‌بريهاي عالي كه ويژه معماري عهدساساني است مزين گرديده، و بالاي طاقچه‌ها و درگاهها گيلوئي‌هائي است به سبكگيلوئي‌هاي بالاي درگاه‌ها در تخت جمشيد.

كاخ و آتشكده فيروزآباد با آنكه در آغازشاهنشاهي اين دودمان ساخته شده، از بهترين ساختمانهاي عهد ساساني و طرح و نقشه وهنر آن كاملاً ايراني و ملي است. قسمتي از اين بنا كه طاقهاي سنگي گنبدي آن بجامانده شامل بسياري از نكات و اصول جالب معماري است كه دوره‌هاي بعد در سايرساختمانهاي ساساني از آن تقليد شده، و چون اساس بنا از سنگهاي ميخكي و بعلاوهتالارها و راهروها و ايوانها و اطاقهاي زيادي دارد، بر كاخ سروستان كه طاق گنبدي آنبا آجر ساخته شده و تالارها و اطاقهايش محدودتر ميباشد، برتري دارد.

نويسندة تاريخ صنايع ايران «كريستي ويلسن» درباره اين سبك بديع معماري ساساني و طاق آجري و سنگي بحث محققانه‌اي دارد كه قسمتياز آن بر اين مفاد است: «معمولي‌ترين شكل طاق زمان ساساني طاقهاي نيم دايره‌ايميباشد كه اغلب اوقات از ستونهاي خود عقب‌تر زده شده است. طاقهاي شلجمي شكل را درقسمت بالا با گچ پر مينمودند تا اينكه شكل نيم دايره بخود گيرد. اگرچه طاق‌هاي نوكتيز در زمان ساسانيان ديده ميشود، ولي باستان‌شناسان معتقدند كه اين شكل طاق درزمانهاي بعد بيشتر مرسوم و متداول گرديده است. ستون در ساختمانهاي ساساني بكار بردهميشد، ولي زياد معمول نبود، مگر اينكه ستونها را از چوب ميساختند كه اثري از آنهاباقي نمانده است. يك قسم ستون بزرگ كه از آجر و سنگ و گچ ساخته ميشد، مورد استعمالزياد داشت. ستونهاي متصل بديوار را جهت تزئين مي‌ساختند، مانند ستونهاي سر در طاقكسري در تيسفون، و ستونهاي عقب غار طاق بستان. ديوارهاي ضخيم كه يا از سنگ نتراشيدهو يا از پاره آجر و گچ ساخته شده، مخصوص اين زمان و متداول بوده است. اگرچه اينگونهساختمان خيلي ظريف نيست، ولي نتايج نيكو از آن ميبرده‌اند. قصرها و عمارات را درداخل و خارج با گچ‌بريهاي قشنگ تزئين مينمودند، و اگر لطافت نداشت قوي و محكم بنظرميآمد». 

ديوارهاي بيرون كاخ، پنجره نداشته، شبيهديوار دژ ساخته مي‌شده، اما داراي ستون‌هاي چسبيده بديوار و طاق بوده است. در جهتجنوبي بيرون از كاخ، غدير آب زلالي است بنام خنپ يا قمپ آتشكده كه آب از همانجاجوشيده، جاري ميگردد. خاورشناس‌روسي استاد و. بارتلد نويسنده جغرافياي تاريخي ايرانبنا بگفته اصطخري مينويسد: دم دروازه شهر در كنار استخر آب، پرستشگاه آتش‌پرستانبنام «بارين» برپا بوده، نبشته‌اي بخط پهلوي داشت، بر روي آن نوشته بودند كه برايساختمان اين پرستشگاه سي هزار دينار زر خرج شده است

مانده‌هاي اين كاخ مينماياند كه هنگامآباداني تا چه اندازه با شكوه و عظيم بوده است، و اينك كه از ايوان بزرگ مدائن وبناهاي فراوان ديگر ساسانيان قسمتهاي مهمي برپا نمانده، نگاهداري مانده‌هاي اين كاخو بناي سروستان و شاپور كازرون و ترميم آنها، بر هر فرد ايراني واجب و از جملهفرائض ملي بشمار ميرود.

نماهايي از کاخ ارشير بابکان يا آتشکده ساساني؛ فيروزآباد

در ميان نزديك به يك ميليون و دويست هزار اثر تاريخي در ايران، شهر باستاني گور يا «فيروزآباد» كنوني، ارزش و اهميت بسياري دارد؛ چه از حيث تاريخي و چه از نظر هنر، معماري و شهرسازي ايران قبل از اسلام، با اين وجود گور به اندازه اعتبار خود شناخته نشده و در سايه گمنامي و فراموشي، برنامه ريزي چنداني براي بازسازي و ساماندهي محوطه آن صورت نپذيرفته است. آنچه انجام شده بيشتر در حوزه عمل سازمان ميراث فرهنگي بوده، نه در سطح ملي و جالب آنكه شهر باستاني گور يكي از ۱۷ نامزد ايران براي ثبت در فهرست آثار جهاني است. آنچه در پي مي آيد كوششي است براي معرفي شهر گور كه گمان مي رود دست كم قبل از ثبت در فهرست ميراث فرهنگي جهانيان، بايد اندكي نيز نزدايرانيان شناخته گردد.

فيروزآباد كنوني را در عهد باستان «اردشيركوره» و «شهر گور » مي ناميدند كه معرب آن «جور» گرديده است. اين شهر در روزگاران گذشته يعني عهد شاهنشاهي ساساني و سده هاي نخستين اسلام، مركز كوره اردشير و يكي از پنج ناحيه معروف پارس راتشكيل مي داده است. نام كنوني اش بنابه گفته مقدسي تاريخ نويس سده چهارم هجري چون خوش آيند اميرعضدالدوله ديلمي نبود كه بگويند «ملك به گور رفت، به فيروزآباد تبديل گرديد و ظاهراً اين نام بايداز نام «فيروز » نياي انوشيروان گرفته شده باشد كه ساختمانهايي در زمان خود در آنجا بنا نموده است. راه شيراز به بندر باستاني سيراف از همين شهر مي گذشته است كه هنوز برخي از بقاياي اين جاده نيز وجود دارد. فيروزآباد نخستين آثار و سنگ نگاره از بنيان گذار شاهنشاهي ساساني را در خودنگاه داشته است و به مناسبت نماياندن معماري عالي و هنر شگرف اين دودمان برجسته، يكي از جاهاي باارزش و باستاني كشور به شمار مي رود.


 

 

  


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب

 

مقدمه

شروع معماری معاصر ايران را می توان از حدود سال 1300 به بعد دانست اين زمان است كه در اثر تحولات سياسی و اجتماعی جريان زندگی اجتماعی و اقتصادی ايران تغيير كرد سيمای شهرهای ايران محول شد و بناهای لازم برای زندگی جديد مانند ادارات ، كارخانه ها ، بانكها ، ايستگاههای راه آهن ، دانشگاه و غيره و همچنين واحدها و مجموعه های مسكونی جديد در شهرها بوجود آمدند . اين بناها برخلاف بناهای پيشين كه معماران سنتی طراحی شده اند كه در ابتدا غير ايرانی بودند و بتدريج ايرانيانی كه در مدارس معماری خارج از ايران تحصيل كرده بودند و به دنبال آن فارغ التحصيلان اولين مدرسه معماری در ايران در حدود سال 1320 نيز به آنها اضافه شدند . از همان ابتدا و از طراحی اولين آثار در معماری ايران دو جريان موازی هم پديد آمد يك جريان كه هيچگونه توجهی به ميراث فرهنگی گذشته ايران نداشت و جريانهای معماری معاصر جهان را با يك دوره تاخير و به صورتی غير ماهرانه تقليد می كرد و جريان ديگری كه كوشش داشت هر چند سطحی اما رابطه خود را با معماری گذشته ايران باقی نگاه دارد . البته هر دوی اين جريانها كه تا به امروز در ايران ادامه دارند موفقيت چندانی بدست نياوره اند . آن بخش از معماری كه دنباله روی جريانهای معماری معاصر جهان بودند به علت عدم ارتباطی كه با آن داشتند و با توجه به تاخيری كه در انتقال مبانی و اصول اين معماری به ايران صورت می گرفت و بالاخره به علت عدم تسلط بر اين اصول و بد فهمی آن صرفا به تقليد ناشيانه جريانهای معماری معاصر جهان پرداختند و جريان ديگری كه معماری گذشته ايران و پيوند با آن را مطرح می كرد نيز عمدتا به تقليد سطحی و ساده لوحانه و در مواردی زننده از معماری گذشته ايران بسنده كرد .

به طور كلی معماری ايران را در اين دوران معاصر می توان به چند دوره تقسيم كرد :

آثار مهم معماری در دوره اول ( سالهای 1300 تا 1320 ) كه پهلوی اول بر ايران حاكم بود عمدتا توسط حكومت ايجاد شدند توجه به معماری گذشته به صورت تكرار سطحی و ظاهری بناهای معماری ايران به خصوص در دوره های قبل از اسلام يعنی هخامنشی و ساسانی ظاهر می شد و اين امر از خود بزرگ بينی حكومت ايران در آن زمان ناشی می شد كه خود را وارث امپراتوريهای با عظمت گذشته ای می دانست بدين ترتيب ساختمانهای دولتی و بناهای عمومی كه نمود تحكيم قدرت مركزی و دولت بود بيشتر فضاها و ميادين جای گرفتند كه از ويژگيهای فضای شهری نئوكلاسيك بهره داشتند . در كنار اين آثار كارهای معماری ديگری نيز بودند كه به صورت التقاطی عناصری از معماری ايران بعد از اسلام را با عناصر وام گرفته شده از معماری اروپايی و در هم آميخته بود به هر حال اين آثار از نظر معماری منحط و فاقد ارزش بودند از آن جمله بانك ملی شهربانی ، پست و تلگراف و تلفن . بعد از جنگ جهانی دوم ايران آرام آرام به سوی شهر نشينی مدرن روی آورد . احداث خيابانهای سراسری و شبكه جدولی شهری بافت شهری سنتی را دچار دگرگونی كرد و قطعات مالكيت منظم و مستطيل شكل بوجود آورد با اين تغييرات در شكل شهر به دوران معماری درون گرا با حياط مركزی پايان داده شد و معماران به الگوی تك بناهای جديد از يكديگر روی آوردند و مسكن جديد از جانب از جانب گروه اجتماعی محدود و روشنفكر آن زمان ساخته می شد كه می خواستند با آداب زندگی فرنگی زندگی كنند بخصوص در تهران اين افراد متمكن متمايل به ترك مركز مسكونی و تجاری شهر ( بازار و محله اطراف ) شدند و به تدريج خانه های خود را در شمال شهر در دامنه كوه البرز بنا نهادند . در اختيار داشتن قطعات بزرگ زمين و نبودن يك ساخت شهری پيشين برای شكل دادن به اين قطعات بزرگ زمين موجب شد كه محله های جديد تهران به صورت يك استخوان بندی شهری بلكه پيرو الگوی شبيه به حومه شهرهای آمريكا شكل گيرند . در واقع بايد پذيرفت پس از به وجود آمدن محورهايی مانند خيابان امام خمينی و فردوسی و انقلاب مكانهای شهری موفقی كه قادر باشند مركزيت و خصوصيات ويژه ای برای تهران تامين كنند بوجود نيامد . مركز شهر در محدوده ای كه بين دو جمگ ايجاد شده بود باقی ماند و بخشهای مسكونی پراكنده در خارج آن شروع به شكل گرفتن كرد . در جريان اين مهاجرت خطی به سمت دامنه البرز معماری تهران با مسئله تك خانه روبرو بود تكخانه ای كه هيچگونه گفتگوی معمارانه با يك بافت شهری موجود در برابر خود نداشت .

از سالهای 1320 به بعد سياست ايجاد فعاليت ساختمانی در شهرها جهت بالا بردن اشتغال از اولويت خاص برخوردار شد فعاليتهای ساختمانی مربوط به منازل توسط خود مردم ضرورت ميگرفت ليكن فعاليتهای ساختمانی به عهده مشاوران خارجی يا آرشيتكتهای ايرانی فرنگ رفته انجام می گرفت كه اين گروه با انجام اين كارها فرصتی يافتند تا افكار جديد خودشان را پياده نمايند . معهذا آنچه به صورت حاوی تا قبل از فعاليت اين گروه و حتی در اوائل فعاليت اين معماران مشاهده می شود وجود راه حلهای جديد معماری در رابطه با تحولات موجود و رواج تقليدهای صرف و بی محتوا از معماری دوران گذشته بود ولی رفته رفته رويكرد ديگری به معماری گذشته ايران روی آورد كه از كيفيت بهتری برخوردار بود و صرفا به تقليد عناصر معماری گذشته ايران نمی پرداخت و كوشش می كرد كه از عناصر معماری ايران به صورت سمبليك ( نمادين ) استفاده كند و به جای تقليد عناصر اين معماری از هندسه آن استفاده كند لكن نتايجی كه اين دوره معماری به دست داد نيز ارزش مهمی نبوده و ره به جائی نبرد . وارتان ديگر از نخستين معماران تحصيلكرده ايران در سال 1325 در مجله آرشيتكت اين گونه اظهار می كند :

 

« راجع به مبارزه بين نسل جديد و قديم بايد گفت كه اين مبارزه در كليه شئون زندگی و در هر موقع وجود داشته و خواهد داشت و انتخاب راه درست از اين ميان و انتخاب معماری مدرن و يا معماری سنتی فقط با در نظر گرفتن تمام عوامل موثر در معماری امكان پذير می باشد با توجه به پيشرفتهائی كه از نظر مصالح ساختمانی ، اسلوب بناسازی ، رعايت تناسب و اصل هماهنگی شكل ظاهری حجم ديوارها و ضخامت ديوارها صورت گرفته و شرايط فوق در حال حاضر تفاوت يافته است پذيرفتن عوامل فوق در معماری عصر حاضر درست به نظر نمی رسد اين عصر ما را به تكاپو و اميد دارد و اثرات آن در تمام شئون پيداست . در عين حال استفاده از اسلوب قديم و مدرن نشان دادن آن توسط تزئينات زائد نيز مضحك می باشد و در صورت ادامه اين روش می توان گفت كه ما روح اين قرن را نفهميده ايم . در مورد اسلوب فعلی ساختمان می توان گفت كه در پيدايش اين اسلوب غير از عوامل فرهنگی و زندگی اجتماعی پيشرفت صنعت و ظهور مصالح ساختمانی جديد از قبيل آهن و سيمان موثر بوده اند و استعمال سيمان در عمارت بتن آرمه كمك زيادی در به حقيقت پيوستن اسلوب جديد معماری نموده است از نمونه كارهائی كه با اين شيوه در اين دوره انجام گرفته می توان هنرستان دختران ( كاروارطان ) را نام برد . »

 

غربی شدن و سبك بين المللی 1356-1321

 

هر چند معماران دوران مدرنيزاسيون در تهران تا حد زيادی مديون كاركردگرايی معماری اروپايی هستند آغاز غربی شدن معماری اروپائی در تهران را می توان حدودا سال 1325 و ساختن وزارت ماليه به وسيله فروغی دانست . نمای اصلی اين بنا به سبك بوزار است و جناحهای ساختمان كاملا سبك مدرن دارند . به دنبال ساخته شدن اين بنا چندين بنای مدرنيستی برای اداره رايو و ايستگاههای قطار و نيز ادارات و بانكها طراحی شد .

بدين ترتيب بود كه سيحون باك سپه مركزی را با بتن و بدون تزئينات طراحی كرد ( 1332 ) فروغی و غياثی ساختمان مدرنيستی مجلس سنا را طراحی كردند ( 1338 ) و ساختمان مركزی شركت ملی نفت ايران در سال 1340 بر اساس طرحهای اتحاديه و فرمانفرئيان ساخته شد . ساختمان شركت ملی نفت ايران كه تكنولوژی دال بتنی ساخته شده بيش از هر بنای ديگری تجسم پيروزی سبك بين المللی است كه در سالهای بعد در ساختمان ادارات بی شماری به كار گرفته شد .

زيبا شناسی كاركردی و مهندسی در سازه هايی چون استاديوم ورزشی فرح آباد كار درويش (1345 ) نيز به چشم می خورد و تالار رودكی هم به سبك مدرنيستی توسط آفتانداليان طراحی شد و در سال 1346 بنای آن به پايان رسيد البته در پرداختهای فضای داخلی اين بنا از موتيفهای زيگورات استفاده شده است وزارت كشاورزی ( فرمانفرمائيان 1345 ) هم ادامه دهنده همان سبك بين المللی است كه ويژگی اصلی اين بنا هاست . مشابه اين سازه ها را در پايتخت های متعددی در جهان می توان يافت اما آنها را معماران تحصيلكرده غرب در تهران ساخته بودند . سبك بين المللی در آن دوره رواجی تام داشت و فرم از كاركرد تبعيت می كرد و روزبه روز بر تعداد بناهايی كه به زيبايی شناسی مهندسی وفادار بودند افزوده می شد اما در همان زمان روند ديگری داشت در كنار روند بالا ظهور می كرد كه همانا به دست دادن تعبيری دوباره از ميراث معماری ايران در سازه های مدرن بود كه معماران ايران تحصيلكرده وطن و خارج از كشور طراحی می كردند .

 مدرنيسم ايرانی ( 1373- 1350 )

 از سال 1350 به بعد كه معماری مدرن سالهای آخر خود را می گذراند و اصولا در اين معماری نيز يك جريان تاريخ گرا پديد آمده بود چنانچه قبلا ذكر شد چند معمار ايرانی نيز كوشيدند آثاری در پيوند با معماری گذشته ايران پديد آوردند كه كيفيت بالاتری از آثار مشابه به پيش داشت لكن اين آثار نيز روح و اصول معماری ايران را به درستی درك نكرده بودند و به خصوص اينكه در يك مرحله تكاملی نسبت به معماری گذشته ايران قرار نداشتند .

معماری اين دوره با استفاده از تكنولوژيهای مدرن ساخت و زيبايی شناسی مدرنيستی درصد برآمدند تا تعبيری ديگری از معماری سنتی ايران به دست دهند شايد برجسته ترين بنا در ميان نخستين بناهای به سبك مدرن ايرانی بنای ياد بود ميدان آزادی باشد كه امانت آنرا در سال 1350 طراحی كرد . طرح اين بنا كه به شكل تاق پيروزی ساخته شده از تاق كسری در تيسفون الهام گرفته كه با بيانی مدرن با موتيفهای اسلامی همراه شده است .

در همين زمان « سردار افخمی » و شركا تئاتر شهر ( 1350 ) را ساختند و الهامبخش 

« داض » در طراحی موزهای هنرهای معاصر (1356 ) نيز معماری بوی كوير بود . طراحی مركز بين المللی پژوهش مديريت را اردلان در سال 1359 انجام داد كه نقطه حركتش معماری شهرهای كويری بود و در ساختمان (1359 ) امانت هم تعبيری دوباره از بازار ديده می شود اين بنا در حال حاضر محل سازمان ميراث فرهنگی است .

اين روند به كارگيری معماری سنتی ايران در پلان ، نما ، تزئينات و كل پرداخت در چهارچوب زيبايی شناسی مدرن شايد مهمترين روند در تاريخ اخير معماری باشد . تجلی آنرا می توان در كار ديبا در فرهنگسرای نياوران هم ديد و در كار فرمانفرمائيان در استاديوم آزادی ( 1353 ) در كار مظلوم در سازمان حج زيارت ( 1369 ) و نيز طرحهای اخير برای كتابخانه ملك (1374 ) كه آستان رضوی عهده دار آن شده است . اين روند نشانگر احيای علاقه به تاريخ معماری كشور است و در آن زيبايی شناسی ايران با ذوقی مدرنيستی در هم آميخته است .

پس از شروع جريان فرا مدرن ( Post Modern) در معماری جهان كه با پيروزی انقلاب اسلامی در ايران همزمان بود دو موضوع به موازات هم دوره جديد معماری را در ايران به وجود آورد و يكی اينكه اصولا پس از پيروزی انقلاب معماران ايران سعی كردند معماری ايران را به سوی يك معماری با هويت مستقل و متكی بر ميراث معماری گذشته خود هدايت كنند و ديگر اينكه مبانی نظری معماری فرامدرن نيز توجه جدی به معماری گذشته سرزمينها را مطرح می كرد اين دو موضوع دست به دست هم دادند و آثاری در ايران به وجود آمدند كه سبك و سليقه معماری فرامدرن را با توجه به عناصر معماری گذشته ايران ( به خصوص معماری بعد از اسلام ) در خود داشتند لكن برخورد آنها به معماری گذشته ايران يك برخورد سطحی و ظاهری بود و عناصر كليشه ای معماری فرامدرن نيز به وفور و به صورت تصنعی در اين آثار به كار گرفته شده اند .

 معماری مسكونی

 تا پيش از دوره مدرن تحول سبكهای معماری به صورت كاملا مستقل از معماری مسكونی صورت می گرفت خانه سازی همواره مقوله ای مجزا از ساختن ابنيه خاص تلقی می شد اگر چه در ايران فاصله گونه شناسانه و سبك شناسانه ابنيه عمومی و خصوصی كمتر از كشورهای اروپايی مسكن معمولی كمتر مورد توجه معماران قرار می گرفت آزمايشگاه تجربه هايی كه در زمينه هايی زيبايی شناسی ، سبك شناسی يا گونه شناسی صورت می گرفت بيشتر كليساها ، كاخها و ابنيه عمومی مهم بود . در دوره معاصر و خصوصا معماری هم از زمان تاسيس دانشكده هنرهای زيبا تا امروز مقوله خانه سازی يكی از مباحث بسيار مهم معماری بوده است نياز مدام به مسكن كه يكی از مسائل مهم سياسی و اجتماعی كشور را تشكيل می دهد گاه سبب می شود به اين موضوع بيشتر از ديد فنی اجرايی و كمی توجه شود تا از ديد كيفی .

خاستگاه گرايش معماری مورد بحث ما را كم و بيش می توان در دهه 40 يافت با بحران و در نتيجه بازنگری مدرنيسم در اروپا ، شكست واقعی مردم با استاندارد های مبهم و غير ملموس انسان مدرن است و پنجه نرم كرده بود به سرعت متحول شد . گروهی از معماران اين دوره كه كم و بيش سابقه آكادميك و حرفه ای را سوسياليستی داشتند و از تجربيات جسورانه

بروتاليستهايی چون لوئيس كان ، پيتر اسميتسون و جنيمر استرلينگ تاثير پذيرفته بودند كوشيدند كه به روشی جديد طراحی كنند .

برخی از اين معماران مانند جواد حاتمی و ايرج كلانتری از اواخر دهه 40 تا نيمه دهه 50 به تجربياتی دست زدند كه تا حد زيادی متاثر از سبك نئوبرتاليسم ولی در آميخته با حال و هوای معماری ايرانی بود برخی ديگر مانند فرخ افشار ، نسرين فقيه ، مهوش و همايون عالمی ، كامران ديبا ، نادر اردلان و علی اكبر صارمی به طور مشخص به كار در زمينه معماری ايرانی پرداختند . بومی گرايی در دو جبهه تجربی – مانند كامران ديبا – و نظری – در فعاليتهای نسرين فقيه و نادر اردلان – گسترش می يافت . در دهه 50 و اوائل دهه 60مشكل اصلی وضعيت دشوار و گاه بيمارگونه در برابر معماری گذشته بود كه معماران نه می توانستند آنرا رها كنند و نه قادر بودند راه حلی قطعی و مناسب برای به كارگيری مجدد آن ارائه دهند زمينه های مختلف به كارگيری معماری ايران را در اين دوره می توان به صورت زير طبقه بندی كرد :

 الف ) احيای تكنولوژی صنعت گرايانه و سنتی ساختمان ، برای نمونه كارهای فرخ افشار برای DW   تشكيلاتی كه برای معماری و برنامه ريزی در جهان سوم ايجاد شده بود .

 ب ) تجربيات گونه شناسی ، برای نمونه پروژه مسجد دانشگاه شريف در تهران كار علی اكبر صارمی ، تقی رادمرد ، جواد بنكدار .

 ج ) برخورد فرماليستی برای نمونه موزه هنرهای معاصر اثر كامران ديبا

د ) سنتزهای مفهومی و نمادگرايانه برای نمونه مركز موسيقی تهران اثر نادر اردلان

ه ) تداوم سنتهای معاصر معماری ايران برای نمونه معماری بين دو جنگ جهانی

 در هر حال پيام منطقه گرايانه معماری پست مدرن اگر چه اين نكته مثبت را داشت كه معماری ايران را به سبك نوعی هويت اصيل تشويق كرد ولی از طرف ديگر خطری جدی را نيز برای اين معماری به همراه آورد و آن اين بود كه معماران ديگر نيازی به رقابت حرفه ای در عرصه بين المللی احساس نمی كردند . به طور كلی معماری دو دهه اخير را می توان نوعی شيوه گری سبك شناسانه به صورت تلفيق معماری غربی با معماری تاريخی ايران دانست .

 مسابقات معماری و شهر سازی

در ايران برگذاری مسابقات معماری و شهرسازی همچون اقتباسهای ديگر جامعه ما از تمدن غرب از اوائل اين سده باب شده است . در اين تاثير اين نظر می توان دو نمونه از اعلان اين نوع مسابقات در روزنامه اطلاعات را گواه گرفت و زندگينامه مهندس وارطان را در مجله آرشيتكت را شاهد آورد كه گويا مسئولان حكومت وقت پس از برنده شدن او در برخی از مسابقات معماری او را شناخته و به كار گرفته اند برگزاری معماری و شهرسازی بيشتر در دوره پهلوی دوم و حتی يك مسابقه بين المللی – طرح كتابخانه ايران – اگرچه حكايت از قوت گرفتن ايده برگزاری اين نوع مسابقات و رواج نسبی آن در جامعه حرفه ای دارد برخلاف رويه معمول در كشورهای غربی به قانونمندی شدن اين مسابقات نيانجاميد . در سالهای پس از پيروزی انقلاب اسلامی مسابقه مجموعه فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ايران در سال 1373 نقطه عطف برگزاری يك سلسله مسابقات معماری و شهرسازی شد كه نقش موثری در ايجاد هيجان و رقابت در ميان دفاتر معماری ، معماران جوان و دانشجويان اين رشته ها كرد و زمينه اسز طرح مسائل نظری و عملی معماری در كشور شد كه در دهه نخست پس از انقلاب راكد ماند .

 ساختمانهای بلند در ايران

 نخستين ساختمان بلند تهران را كه در آن آسانسوری نيز به كار گذاشته شد آقای مهندس هوشنگ خانشقاقی در سالهای 30-1328 ساخته اند اين ساختمان ده طبقه دارد و آسانسور آنرا نير خود مهندس خانشقاقی ساخته اند در سالهای 41- 1339 در محل تقاطع خيابان فردوسی و جمهوری ساختمان تجاری 16 طبقه ای به نام ساختمان پلاسكو متعلق به القانيان ساخته شد كه گفته می شود طراحان آن اسرائيلی بوده اند اين اولين ساختمان بلند با اسكلت فلزی در ايران بود و اسكلت فلزی آن هم از بيرون نمايان بود .

دوسال بعد ساختمان تجاری 13 طبقه آلو مينيوم نيز با اسكلت فلزی در خيابان جمهوری با سرمايه القانيان ساخته شد كه دارای دو دستگاه آسانسور نيز بود . از جمله ساختمانهای شاخص بلند در تهران در سالهای دهه 40 ساختمان بانك كار در خيابان حافظ بود كه آقای عبدالعزيز فرمانفرمائيان آنرا طراحی كرده بود . نخستين مجموعه بلند مرتبه مسكونی در تهران مجموعه بهجت آباد بود كه در سالهای 49- 1343 بين خيابانهای حافظ و ولی عصر ساخته شد . ساخت اين مجموعه پس از تدوين و تصويب قانون تملك آپارتمانها در سال 1343 برای تشويق احداث ساختمانهای بلند مسكونی آغاز شد .

پس از تصويب ماده صد اصلاحی قانون مالياتهای مستقيم ( مصوب 1345 ) ساخت مجتمع مسكونی سامان ( شماره 1 ) در 20 طبقه در ضلع شمالی بلوار كشاورز در سال 49 آغاز گرديد اين ماده برای تشويق و ترغيب مالكان و صاحبان سرمايه به احداث ساختمانهای بلندتر از ده طبقه تنظيم شده بود شركت ساختمانی سامان ايران از سوی دولت با مديريت افراد صاحب نفوذی چون احمد علی ابتهاج و عبد المجيد اعلم تشكيل شد و هدف از تاسيس آن بيشتر ترويج ساختمانهای بلند مسكونی و آزمون عملی قانون تملك آپارتمانها بود تا مسائل انتفاعی در اين ساختمان برابر نخستين بار از عناصر پيش ساخته استفاده شد .




موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب

                  

     

                            

باسلام خدمت شماکاربر گرامی....ضمن تشکرفراوان ازبازدیدشماازسایت معماری مدرن ازشماتقاضامیکنم که برای استفاده ی بهتراز سایت ابتداازطریق لینک زیرعضوسایت شوید:

http://www.memarie-modern.lxb.ir/member.php

*مدیریت:مسعودسرلک                                             شماره تماس:09189684258


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 1 / 2 / 1398برچسب:, ] [ 23:23 ] [ مسعودسرلک ]

 

 

*معرفي آيينه خانه سردار مفخم    *

بنايي كه امروزه آيينه خانه مفخم ناميده مي شود .ساختماني است رفيع وباشكوه كه در شمال شهر بجنورد واقع شده است .

اين بنا از آثار منحصر به فرد عصر ناصري درشمال خراسان است كه در گذشته داخل باغ بزرگي قرار داشته وهمراه ابنيه ي ديگراز جمله عمارت مفخم-دروازه ورودي حوض خانه-
باغ فواره و كلاه فرنگي تشكيل دارالحكومه مفخم را مي داده كه عمارت كلاه فرنگي بر اثرزلزله شديدي كه در بجنورد رخ داد تخريب شد وهم اكنون تنهاآيينه خانه و عمارت مفخم
بجاي مانده است.

بناي 130ساله آيينه خانه كه محل كنوني اداره ميراث فرهنگي وموزه مردم شناسي بجنورد
 مي باشد-درسال 1376خريداري و پس از مرمت در سال 1379بهره برداري و به شماره 31167در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است .

باني اين اثر يارمحمد خان سهام الدوله بجنوردي معروف به سردار مفخم و معمار آن
 
ممتحن الملك شقاقي بوده كه مدرسه شهيد مطهري تهران سپهسالار سابق از جمله كارهاي اوست –كه پس از تحصيل در مدرسه دارالفنون به دستور ناصرالدين شاه جهت گذراندن تحصيلات عاليه در رشته معماري به فرانسه اعزام وپس ازرجعت به كا ر احداث كاخ هاي                                      بزرگان گمارده شد.

معماري بنا تلفيقي است از معماري سنتي ايران و برداشت هايي از معماري مدرن اروپا بوده كه بصورت اشكوبه وبا سقف شيرواني و مصالحي همچون آجر- ماسه – گچ – ملات ساروج
پي سنگي وشفته آهك است و كاشي كاري آن كار هنرمندان اصفهاني مقيم بجنورد بوده است.

*لازم به ذكر است كه سقف عمارت پوشش سفال داشته كه در تعميرات بعدي تبديل به
سقف شيرواني گالوانيزه شده است

تالار آيينه

     آيينه به معناي شكل وديوارو نيز يكي از نيروهاي تشكيل دهنده انسان است .خانه در
كتاب هاي مقدس اديان مختلف وجمله اوستا كتاب مقدس زردشتيان فراوان به كار رفته است.اين واژه قبل از اسلام ونيز دردوره هخامنشييان كار برد فراواني داشته است و اما آنچه اطلاق نام آيينه خانه را بر اين بنا موجب گشته وجود تالاري با تزئينات آيينه كاري در طبقه فوقاني است كه به عنوان فضاي اداري و ديواني جهت ملاقات هاي رسمي سردار مفخم حاكم بجنورد و بر پايي مراسم تشريفات نظامي و رايزني در باب مسائل سياسي واجتماعي با سران ايل شادلو وديگر رجال مطرح قاجارمورد استفاده قرار مي گرفته است .

از نكات قابل توجه اين تالار وجود تصاوير134تن از شخصيت هاي بر جسته عصر صفوي تادوره قاجار و همچنين سران حكومتي كشور هاي همجوار است كه شاخص ترين آنها شاه طهماسب-شاه عباس- آقا محمد خان – فتعليشاه وكريم خان زند مي باشد كه در قسمت گلويي زير سقف نصب شده وخود مروري است بر تاريخچه فعاليت هاي سياسي انجام شده در اين بنا است.

در تزئين تالاراز17 طرح مختلف استفاده شده كه شامل نقش چهل چراغ –مقرنس –نماي بيرون عمارت – نقوش استيليزه گياهي هندسي و ...مي باشند. 

ويژگي هاي معماري بنا

 

مصالح بكار رفته در اين بنا شامل اجر ماسه – اهك وگچ بوده و جهت رعايت اصول معماري در زير سازي وپي اين بنا از سنگ استفاده شده وهمچنين چوب ارس بهصورت عمودي وافقي نيز به منظور استحكام بنا به كار رفته است .

آيينه خانه توسط فضاي سبز محدودي از جمله گل كاري و احداث چپر وپرچين از كل مجموعه دارالحكومه منفك مي شده است .بناي فوق الذكر داراي پلاني آزاد بوده ورعايت نظام هندسي وجود تقارن والهام پذيري از معماري غر ب به عنوان مثال استفاده از كاشي هفت رنگ در ساخت آن به وضوح مشاهده مي گردد . در ساخت نماي ايينه خانه از كاشي در سه تكنيك هفت رنگ – معقلي واسليمي استفاده شده است.

نقوش اسليمي نيز نگاره هايي برگرفته از مظاهر طبيعت هستند كه براي پرهيز از شبيه سازي
(
رقابت با خالق ) طرح شده اند . ابعاد بنا 90/10*18 متر و ارتفاع آن بااحتساب مناره ها 60/14 متر و مساحتي بالغ بر 5/392 متر را شامل مي شود .

ساختمان داراي سه درب ورودي در اضلاع شمالي (ورودي اصلي) غربي و شرقي مي باشد كه هرسه به راهرويي در طبقه اول منتهي مي شوند . در يك طرف اين راهرو حجره هايي قراردارد ودر سوي ديگر چهار اتاق . در دو انتهاي راهروپلكان هايي تعبيه شده كه به طبقه فوقاني جايي كه تالار آيينه در آن واقع شده ختم مي گردد . در طبقه دوم نيز شامل چهاراتاق وتالار آيينه مي باشد . درب هاي اين طبقه از جنس چوب صندل بوده كه با استخوان تزئين شده اند . سقف ها مشبك چوبي اند كه اين خود از شاخصه هاي معماري عصر قاجار محسوب
مي گردد.

سقف بنا دو پوششه بوده كه شيرواني آن قبلا از جنس سفال وهم اكنون از ورق گالوانيزه است .

در نماي شمالي (اصلي) عمارت چهار نيم ستونبه قطر تقريبي 110 سانتيمتر و ارتفاع 10 متر مشاهده مي شود – دو نيم ستون داراي يك تاج نيم دايره اي هستند كه شكل گلدسته را تداعي مي كنند و دو نيم ستون ديگر فاقد تاج هستند واين امر به دليل زلزله بوده كه باعث افتادن تاج ها شده و بعد از مرمت جاي آن خالي گذاشته شده است .اين نيم ستون ها با كاشي- هاي فيروزه اي ولاجوردي و نيز كاشي ها ي سياه – سفيد و زرد مزين شده اند .

نيم ستون ها با خط معقلي بسيار زيبايي آراسته شده اند كه كلمه محمد به طورمنظم در اين
نيم ستون ها از پايين به بالا 12 مرتبه تكرار شده است . يك مرتبه بهرنگ سياه و يكبار به رنگ زرد كه نيم ستون ها به پايه اي از سنگ مرمر ختم مي شوند

در قسمت فوقاني نماي اصلي يك تاج نيم دايره اي وجود دارد كه نسبت به دو تاج نيم دايره اي روي مناره ها بسيار بزرگتر است .در حاشيه تاج اصلي يك رديف كاشي با نقش گل لاله به رنگ قرمز و آبي به صورت سر بالا و واژگون نسب شده است . در قسمت داخلي اين نيم دايره يكسري نقوش اسليمي بسيار زيبا مشاهده مي گردد . در بخش مياني اين نيم دايره بازمينه اي لاجوردي وجود دارد كه نقش جدال بين شير واژدها در آن ديده مي شود . در فرهنگ باستاني ايران زمين جدال بين شير واژدها سمبلي از جدال بين خير وشر بوده است در اين تصوير در حالي كه اژدها (سمبل شر) شير را در بر گرفته شير (سمبل خير) با فشردن گلوي اژدها شر را

به آستانه نابودي مي كشاند .در كنار جدال بين خير وشر دو تفنگدار در حاليكه به زمين زانو
زده اند محل جدال بين شير و اژدها را نشانه رفته اند.

 

اين سربازان نيز خود مي توانند نمادي از خير وشر كه با هم در جنگند باشند .در زير اين قسمت طاقي وجود دارد كه درب ورودي را در ميان گرفته است. كاشي هاي اين قسمت به رنگ زرد فيروزه اي و لاجوردي ميباشد.

پيشاني طاق با نقوش اسليمي تزئين شده است. در قسمت زيرين نقش دو گلدان به صورت قرينه و همينطور نقش عمارت كلاه فرنگي در طرفين اين گلدان ها مشاهده مي شود.

در دو طرف درب ورودي نقش دو سرباز در هال نگهباني از بنا به چشم مي خورد كه حالت چشم ها و طرز ايستادن سربازان ياد آور تابلوهاي تعزيه عصر قاجار مي باشد وهمچنين نشان دهنده نوع لباس رزم وقدرت است.در بخش مياني نما يك طا ق جناقي وجود دارد كه درقسمت مياني آن پنجره اي به ابعاد 290*290 سانتيمتر قرار دارد بنام طارمي وعلت بزرگ بودن آن تامين نور تالار آيينه و ايجاد چشم انداز مناسب به فضاي بيرون ميباشد.

تزئينات اين طاق محراب گونه دو لچكي با پس زمينه زرد همراه با نقوش اسليمي به رنگ فيروزه اي ولاجوردي مي باشد .بين قسمت فوقاني و مياني دو رديف كاشي هفت رنگ نسب شده است .

به طور كلي در معماري اين دوران رسم بر اين بوده است كه نام معمار وباني بنا در قسمت بالايي ورودي به صورت كاشي كاري حك مي شده در اين بنا هم قبلا در همين محل كتيبه اي وجود داشته كه محدوده حكومتي سردار كه از استرآباد وگوگلان ونردين اسفراين- جوين- سبزوار و جاجرم وبجنورد را در بر مي گرفته و همينطور نام باني بنا در آن نقش بسته كه در دوران پهلوي به دستور رضا شاه اين كتيبه از سردرب بنا جداشده و بجاي آن كاشي كاري فعلي نسب شده است .

                       **********************************

فضاي فرورفته بين نيم ستون هاي ايوان يا به عبارتي طاقديس نيز بعضا با كاشي هاي لوزي شكل به رنگ هاي زرد سفيد – فيروزه اي و آبي مشبك طرح زيبايي را در بنا ايجاد كرده اند .در بخش تحتاني طاقديس ها يك طاقچه جناقي به ارتفاع 20/2 متر داراي پايه اي پوشيده از سنگ مرمر وجود دارد .قسمت داخلي اين طاق باكاشي هفت رنگ زرد ولاجوردي وحاشيه اي به رنگ سياه تزئين شده است.در قسمت با لا ي اين طاق روي يك كتيبه لا جوردي مملو از نقوش اسليمي منازعه گاو وشير نقاشي شده است كه به ياد آورنده نقوش گاو وشير حك شده در حجاري ديواره هاي تخت جمشيد است .

 

اين عمارت تنها نمادي از روح خلاق هنرمند ايراني است وتنهادست تواناي هنرمندايراني بااستعانت ازهنرمعماري نقاشي كاشيكاري وآينه كاري قادربه خلق چنين تركيب بديعي مي باشد.

به يكي ديگرازتغيراتي كه دربنا صورت گرفته مي توان به باز شدن ديوارراه پله ها به طبقه بالا نام برد كه بر اساس عكس پيشين آن بسته ودر عكس هاي كنوني بازاست.

از نظر دسترس بنا را مي توان به 6 ورودي تقسيم كرد نحوه ساخت بنا از لحاظ اقليم ومعمارصحيح است زيرا با اين زاويه ساخت نسبت به شمال مي توان در زمستان بهترين حالت
نور گيري و سير كلاسيون هوا را داشت .

 

مصالح استفاده شده در بنا را بطور كلي مي توان گفت  بومي بوده واز منطقه بجنورد تهيه
مي شده است .از نشانه هايي كهمي توان فهميد كه اين بنا بر گرفته از طرح هاي اروپا يي است استفاده از قوس هايي است كه در تاج مناره هاايجاد شده كه براثربرداشت اشتباه از قوس اروپايي در ايران ايجاد شده كه اصلا دوام و پايداري نداشته و در طرح هاي اروپايي به منظور ايجاد يك نما بكار مي رفته وجزء سازه نبوده در حالي كه در ايران به عنوان طاق زني مورداستفاده قرارداده مي شده كه به مورور زما ن تخريب مي شده است

 

 *جهت بادهاي شهرستان بجنورد * 

                                   

باد هاي منطقه از طرف غرب شمال غرب – جنوب و جنوب شرقي مي باشد باد هاي شمال وشمال غربي سرد بوده و باران زا مي باشد .باد هاي جنوب و جنوب شرقي منطقه گرم وخشك هستند به همين دليل در قسمت جنوبي بنا از استخر و درختان استفاده شده تا باعث مرطوب و خنك شدن هوا شود .

بيشترين باد ثبت شده در بجنورد برابر 65كيلومتر در ساعت و توام با باران بوده وجهت آن غربياست. دليل نداشتن حياط مركزي درمنازل حرمسرا ها وجود رطوبت درشهرستان است وبراي رفع رطوبت نياز به يك فضاي بازاست.

بنااز لحاظ نما و پلان داراي تقارن كاملي است . وجود نقوش و خطوط زرد رنگ در سطح كاشي هاي فيروزه اي رنگ نشان دهنده ساخته شدن بنا در دوره قاجاريه است .

بطور كلي فرم اين بنا كاملا متناسب با كاربري آن است وجود مناره هاي بلند در دو سو اشاره به درب ورودي و ابهت وشكوه بنا را مي رساند .

وجود يك فضاي انتظار استقلال اتاق كار اصلي و وجود ديد به كل سايت از اتاق اصلي
(تالار آيينه ) از جمله اين موارد است و به اين ترتيب حس خلاء وسردرگمي و بي توجهي در اين بنا به وجود نخواهد آمد

نظرات در مورد:آينه خانه سردار مفخم معماري


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

 آرمگاه سعدي:

مقدمه:

آرامگاه سعدي در شمال شرقي شيراز, در دامنه كوهي به نامپهندواقع شده و پس از وفات سعدي درسال ۶۹۱ هجري قمري او را در خانقاه خودش كه درهمين محل واقع بود, دفن كردند.

در زمان كريم خان زند, درآرامگاه سعدي نيزتعميراتي اساسي صورت گرفت و دو اتاق بزرگ در دو طرف , ايوان, پله , طاق نما وغرفه‌‏هاي كوچك در وسط آن ساخته شد.

بعد‌‏ها تو مرحوم” فتحعلي خان صاحب ديوان” و مرحوم” حبيب الله خان قوامالملك” اصلاحاتي در اين بنا صورت دادند , اين بنا كه نياز بسيار به تعمير داشت تاسال ۱۳۳۷ شمسي بر جاي بود.

ساختمان جديدآرامگاه سعدي كه اقتباسي از كاخ چهل ستوناصفهان است, با نگاهي به معماري جديد در سال ۱۳۳۱ به پايان رسيد.

در اين بناايواني با ستون‌‏هاي چهار ضلعي بلند از بتون مسطح با روكاري سنگ و با تزئينات كاشيكاري در جلوي بقعه واقع شده است و گنبد كاشي فيروزه بر فراز بقعه جلوه‌‏اي خاصدارد.

سنگ‌‏هاي رنگين و زيبا كه با ظرافت حجاري و صيقلي شده , براي پايه‌‏ها وستون ها به كار رفته و كاشي‌‏هاي فيروزه نام بر زيبايي آنها افزوده است.
مساحتمحوطه ” سعدي بيش از ۱۰ هزار متر مربع است از اين ميان زيربناي ساختمان آرامگاه ۲۶۱متر مربع وسعت قطعات كتيبه‌‏اي سنگي متعلق به سردربناي قديمي كه بر آن ابياتي ازسعدي به خط ثلث نوشته شده در آرامگاه محفوظ است و اين كتيبه ضمن ساخت و سازها اززير خاك بيرون آمد.

در داخل آرامگاه هفت كتيبه از بهترين قطعات گلستان و بوستان , طيبات و بدايع و قصايد شيخ به خط زيبا توسط ” استاد بوذري”نوشته شده است.

 

آرامگاه سعدي:

آرامگاه شاعر قرن هفتم شيخ مشرف الدين بن مصلح الدين سعدي شيرازي است كه در 4 كيلومتري شمال شرقي شيراز، در دامنه كوه فهندژ، در انتهاي خيابان بوستان و در مجاورت باغ دلگشا واقع شده است. اين مكان در ابتدا خانقاه شيخ بوده كه وي اواخر عمر خود را در آنجا مي گذرانيده و سپس در همانجا مدفون گرديده است. براي اولين بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدين محمد صاحبديواني وزير معروف آباقاخان، مقبره اي بر فراز قبر سعدي ساخته شد. در سال 998 به حكم يعقوب ذوالقدر، حكمران فارس، خانقاه شيخ ويران گرديد و اثري از آن باقب نماند. تا اين كه در سال 1187 ه.ق. به دستور كريمخان زند، عمارتي ملوكانه از گچ و آجر بر فراز مزار شيخ بنا شد كه شامل 2 طبقه مي شد. طبقه زيرين داراي راهروي بود كه پلكان طبقه دوم از آنجا شروع مي شد. در دو طرف راهرو دو اطاق كرسي دار ساخته شده بود. در اطاقي كه سمت شرق راهرو بود، قبر سعدي قرار داشت و معجري چوبين آن را احاطه كره بود. قسمت غربي  راهرو نيز به موازات قسمت شرقي، شامل دو اطاق مي شد، كه بعدها شوريده (فصيح الملك) شاعر نابيناي شيرازي در اطاق غربي اين قسمت مدفون شد. طبقه بالاي ساختمان نيز همانند طبقه زيرين بود، با اين تفاوت كه بر روي اطاق شرقي كه قبر سعدي در آنجا بود، به احترام شيخ اطاقي ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت.

اين بنا در دوره قاجاريه (سال 1301 ه.ش) توسط فتحعلي خان صاحبديوان مرمت شد و چند سال بعد نيز حبيب الله خان قوام الملك دستور تعمير و ترميم قسمتي از بنا را صادر كرد، و توليت آن به آخوند ملا زين العابدين شيرازي سپرده شد.

بنايي كه در زمان كريخان ساخته شده بود تا سال 1327 ه.ش. برپا بود.

در سال 1329 ه.ش به كوشش علي اصغر حكمت و توسط انجمن آثار ملي ايران، بقعه كنوني به جاي ساختمان قديمي ساخته شد و مراسم افتتاح رسمي آن در ارديبهشت ماه 1331 برگزار گرديد. ورودي مجموعه در راستاي ورودي آرامگاه است كه معمار آن آندره گدار فرانسوي است. ساختمان به سبك ايراني است با 8 ستون از سنگ هاي قهوه اي رنگ كه در جلوي مقبره قرار دارند. و اصل بنا با سنگ سفيد و كاشي كاري مزين است. بناي آرامگاه از بيرون به شكل مكعبي است اما در داخل هشت ضلعي مي باشد با ديوارهايي از جنس مرمر و گنبدي لاجوردي. بنا در سمت چپ به رواقي متصل مي شود كه در آن هفت طاق وجود دارد كه با كف سازي سياه رنگ به آرامگاه شوريده شيرازي پيوند مي خورد. اين آرامگاه در يك اتاق قرار دارد و كتيبه اي بر سر در آن است كه شاعر را معرفي مي كند و شعري از خود شاعر بر كاشي هاي سرمه اي بر روي ديوار نوشته شده است.

ساختمان جديد آرامگاه محوطه اي در حدود 10395 متر مربع دارد. كه در حدود 257 متر مربع زيربناي اصلي آرامگاه مي باشد. ساختمان اصلي آرامگاه شامل دو ايوان عمود بر هم مي باشد كه قبر شيخ در زاويه اين دو ايوان قرار گرفته است. بر روي آرامگاه گنبدي از كاشي هاي فيروزه اي رنگ ساخته شده است. سنگ هاي پايه هاي بنا، سياه رنگ است و ستون ها و جلوي ايوان از سنگ قرمز مخصوصي ساخته شده است. نماي خارجي آرامگاه از سنگ معروف تراورتن و نماي داخلي آن از سنگ مرمر است.

سنگ قبر در وسط عمارتي هشت ضلعي قرار دارد و سقف آن با كاشي هاي فيروزه اي رنگ تزيين شده است. در هفت ضلع ساختمان، هفت كتيبه قرار دارد كه از قسمت هايي از گلستان، بوستان، قصايد، بدايع و طيبات شيخ انتخاب گرديده و به خط ابراهيم بوذري نوشته شده است. متن يك كتيبه ديگر از علي اصغر حكمت است كه در مورد چگونگي ساخت بقعه توضيحاتي داده.

در ضلع غربي، قصيده اي با مطلع زير ديده مي شود:

خوش است عمر، دريغا كه جاوداني نيست   پس اعتماد بر اين چند روز فاني نيست...

در ضلع شمال شرقي ابياتي از بوستان با اين مطلع نوشته شده:

الا اي كه بر خاك ما بگذري                                                  

  به خاك عزيزان كه ياد آوري ...

در ضلع جنوب شرقي، كتيبه اي ديگر از گلستان با اين عبارت به چشم مي خورد:

ياد دارم كه با كاروان همه شب رفته بودم ...

در ضلع جنوب غربي، غزلي از بدايع با اين مطلع نوشته شده:

اي صوفي سرگردان، در بند نكونامي                                      

   تا درد نياشامي، زين درد نيارامي...

در ضلع شمال غربي ايوان (نزديك آرامگاه شوريده) دوازده بيت از قصيده اي با مطلع زير به چشم مي خورد:

خاك من و توست كه باد شمال                                                 

  مي ببرد سوي يمين و شمال ...

در ضلع شرقي نيز دوازده بيت از قصيده اي به خط نستعليق و با اين مطلع ديده مي شود:

بسي صورت بگرديده است عالم                                           

  وز اين صورت بگردد عاقبت هم ...

در ضلع شمال غربي، غزلي از طيبات به خط شاهزاده ابراهيم سلطان فرزند شاهرخ تيموري و با اين مطلع حك شده است:

به چهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست                       

   عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست

علي اكبرخان قوام الملك شيرازي، سنگ قبر كنوني را كه سماق سرخ كم رنگي است، بر روي قبر شيخ نصب كرد و كتيبه زير را كه از اشعار بوستان است، با خط نستعليق عالي بر آن نگاشت:

كل شي هالك و انت الباقي

كريم السجايا، جميل الشيم        نبي البرايا، شفيع الامم...

در جلوي اين رواق حوضي قرار دارد كه در آن سكه مي اندازند.

در عمق ده متري صحن آرامگاه قناتي وجود دارد كه آب آن داراي مواد گوگردي و جيوه مي باشد، آب اين قنات به درون حوضي كه آن را حوض ماهي مي نامند و در زير زمين جريان دارد مي ريزد اين حوض در سمت چپ آرامگاه واقع است و در داخل به شكلهشت ضلعي  است.

حوض ماهي زيربنايي در حدود 30.25 متر دارد و با 28 پله به صحن آرامگاه وصل مي شود مشهور است كه سعدي نزديك زاويه خود، حوضچه هايي از سنگ مرمر ساخته بوده كه آب در آنها جريان داشته است. شستشو در اين آب، خصوصاً در شب چهارشنبه سوري، جزء معتقدات مردم شيراز بوده است.

كاشي كاري هاي داخل حوض ماهي كه به سبك عمده سلجوقي است، در سال 1372 ه.ش. توسط استاد كاشي كار تيرانداز طراحي شده و توسط ميراث فرهنگي اجرا گرديده است بر فراز حوض ماهي يك نورگير به شكل هشت ضلعي و دو نورگير چهارضلعي در طرفين آن قرار دارد. زيرزمين سعديه امروزه به چايخانه سنتي تبديل شده است. دو ساختمان آجري در كنار حوض ماهي وجود دارد كه مربوط به دفتر است و ساختمان ديگري كه كتابخانه عمومي سعديه است و ساختماني ديگر كه سرويس بهداشتي در آن وجود دارد.

محوطه باغ به سبك ايراني گلكاري، درختكاري و باغچه بندي شده است. در وسط حياط دو حوض مستطيل شكل، با جهت شمالي-جنوبي در دو طرف محوطه آرامگاه قرار دارد و حوض ديگري در جهت شرقي - غربي در مقابل ايوان اصلي بنا واقع شده است.

بر روي درب ورودي سعديه اين بيت به چشم مي خورد:

ز خاك سعدي شيراز بوي عشق آيد                                    

  هزار سال پس از مرگ او گرش بويي

قطعه هايي از كتيبه سنگي مربوط به سر در آرامگاه كه متعلق به زمان كريمخان زند بوده و در اثر سانحه اي در گذشته هاي دور شكسته شده، هم اكنون در درون آرامگاه محفوظ مانده است. اين قطعه ضمن خاكبرداري خيابان براي تعمير آسفالت از دل خاك بيرون آمده است. بر روي سنگ مذكور قسمتي از شعر سعدي به خط ثلث عالي نوشته شده است با اين مطلع:

الهي به عزت كه خوارم مكن                                                         

  به ذل گنه شرمسارم مكن

در اطراف مقبره، قبور زيادي از بزرگان دين وجود دارد كه بنا به وصيت خود، در آنجا مدفون شده اند. آرامگاه شيخ مشرف الدين بن مصلح الدين سعدي شيرازي در تاريخ 53.8.20 به شماره ثبت 1010.3 در انجمن آثار ملي به ثبت رسيد.

*نظریادتون نره.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

 

مسجد جامع ورامين :

مسجد جامع ورامين از زيباترين وکامل‌ترين مساجد چهار ايوانه کشور است که هر ساله پذيراي هزاران گردشگر داخلي وخارجي است.

اين مسجد يکي از شاهکارهاي هنرمعماري اسلامي است که بناي آن در قرن هشتم هجري توسط معمار علي قزويني در زمانسلطان محمد خدابنده آغاز و در زمان سلطان ابوسعيد به پايان رسيد.

هنر کاشيکاري، گچ بري، آجرکاري وخوشنويسي خطوط بناي اين مسجد چنان با هم ترکيب شده‌اند، که در کمتر بناي تاريخيايران به چشم مي‌خورد.

به‌کارگيري آجر براي نوشتن آيات قرآنيوآجرچيني درپيشاني ايوان جنوبي مسجد به طرز شگفت آوري نام مبارک "حضرت علي (ع)" رابه نمايش مي‌گذارد.

راز و رمز شيعه را در جاي جاي اين مسجدتاريخي مي‌توان مشاهده کرد.

گنبد مسجدجامع ورامين از ساير بخش‌هايبنا ارتفاع بيشتري دارد و سردر ورودي و سر در شبستان هر دو کوتاه ساخته‌شده تا گنبدبه‌خوبي نمايان باشد.

محراب اين مسجد که حدود شش مترارتفاعدارد ازپايين تاارتفاع سه متري عاري از هرگونه تزئين است.

به‌اعتقاد برخي محققان، اين محرابازابتدا به‌همين صورت بوده و بنا به دلايلي ساخت آن نيمه‌کاره مانده است اما عدهديگري از محققان معتقدند: دست حوادث و گذشت روزگار گچ بري‌ها و تزئينات پايين محرابرا از بين برده است.

مسجد جامع ورامين در سال ۱۳۱۰هجري - خورشيدي در شمار فهرست آثار ملي کشور به ثبت رسيده است.

مي‌شود گفت مسجد جامع، خلاصه معماري اسلامي است. مسجدهاي جامع در تمام دوران طلاييتمدن اسلامي، نشانه‌اي از عظمت و آباداني يک شهر بوده‌اند.

بهترين معماران و هنرمندان براي ساختن آن‌ها جمع مي‌شده‌اند و سنگ تماممي‌گذاشته‌اند. از طرفي مراكز  مهم شهر مثل بازار و ساختمان‌هاي حکومتي در اطرافِمسجد جامعِ هر شهر تشكيل مي‌شد و نبض شهر در اطراف آن تندتر مي‌زد

معماري:

1- تهرنگ اين مسجد، ميانسراي چهارايواني است.

2- كل ساختمان اين مسجد، تناسب 2 بر 3 دارد.

3- ايوانهاي مستطيلي اين مسجد، گاهي از عرض و گاهي از طول به حياط باز مي‌شوند.

4- اين مسجد از نمونه‌‌هاي خاصي است كه بيشتر از هر ساختمان ديگري، در آن تاغ چهاربخش وجود دارد.

5- اين مسجد آشكارا فرم مستطيل دارد.

6- در مقطع آن، اصل فراز و فرود به خوبي ديده مي‌شود.

7- ورودي اين مسجد، از بدنه‌اش بيرون زده است (مثل ورودي كاروانسراها).

8- در اين ساختمان اصل شفافيت وجود دارد، به اين مفهوم كه ورودي، بيرون و درون را از هم تفكيك نمي‌كند.

9- هر چهار ايوان اين مسجد، رو به حياط باز مي‌شوند.

10-   اين مسجد يكي از زيباترين نمونه‌هاي ايوان را داراست.

سازه:

1- نيارش اين ساختمان دقيق است و آمودهاي پايداري دارد.

2- گنبد دو پوسته داشته كه «خود» آن ريخته و آهيانه مانده است.

3- گنبد آهيانه، از نوع ناري است.

4- پوشش شبستان اين مسجد، تاغ‌هاي آهنگ و چهاربخش است.

5- اجراي ترمبة پتكانة بسيار زيبا در ايوان جلوي گنبدخانه. (از زيباترين پتكانه‌هاي آجري)

6- چفد چمانه در اين مسجد، بسيار بكار رفته است.

7- از نظر اجرا، چفد در شكرگاه گنبد، كلفت اجرا شده تا به بيرون فشار وارد سازد و در ايوارگاه آن را به دو سوم رسانده‌اند.

آرايه:

1- تلفيق متعادل آجر و كاشي (مانند سلطانيه و جامع يزد).

2- گچبري برهشته در محراب

3- كتيبه‌هاي آجري.

 

شرح معماري

مسجد جامعِ ورامين يكي از مساجد جامع شاخص ايران است. پس از چندين قرن، هنوزمي‌شود اوج هنر معماري ايلخاني را در اين مسجد ديد. وقتي پا به آن مي‌گذاري، کافياست چشمت را باز کني و با سکوت سنگين آن‌جا کنار بيايي تا از لابه‌لاي خرابي‌ها،سير و سلوکي را آغاز کني. ديدن کاشي‌کاري‌ها  و عبور از  ورودي‌ها، ايوان‌ها، حياطو... تجربه‌اي برايت به جا مي‌گذارند که شايد چند سال بعد، تکرار نشدني باشد.  

 شهر ورامين مركز شهرستان ورامين در چهل كيلومتري تهران است. ورامين هميشه مركزكشاورزي بوده و بر خلاف خيلي از شهرهاي ايران، هنگام حملة مغول آبادتر شد. آن زمانخيلي از مردم ري و اطراف به ورامين كوچ كردند. چند سال بعد، ورامين از قريه‌اي بزرگبه شهر تبديل شد.

 ساختمان مسجد جامع ورامين در دوران حكومت سلطان محمد خدابنده (الجايتو) كه يكياز معروف‌ترين ايلخانان مغول است آغاز شد. دوران الجايتو دوران نسبتا آرامي بود. الجايتو برخلاف مغولان چنگيزي فکر آباداني ايران بود. او مسلمان شد و فرهنگ مردمايران را رعايت كرد.

 مسجد جامع ورامين، مستطيلي است به طول حدود 66متر و عرض تقريبا 43 متر. درساختمان آن از آجر استفاده شده. اين آجرها در قسمت‌هاي مختلف به شکل‌هاي مختلف  كنار هم قرار گرفته‌اند و جنبة تزئيني دارند. سبك معماري مسجد، ايلخاني است كه درحقيقت ادامة سبك سلجوقي بوده است.

 مسجد جامع ورامين يک بناي چهار ايواني است. ضلع شمالي كه ورودي مسجد است ازطريق ايوان‌هاي شرقي و غربي به ضلع جنوبي كه نمازخانه در آن قرار گرفته، مي‌رسد. ضلع شرقي هم نقش ورودي - خروجيِ فرعي را داشته. امروز اطراف مسجد خالي است و  معلومنيست در گذشته، معماري اطراف آن چگونه بوده است.

ساخت مسجد در سال726 تمام شده. در آن سال الجايتو زنده نبود. دوران، دورانِحكومت  ايلخاني ديگر، به نام ابوسعيد بهادر بود. اگرچه اين ابوسعيد بهادرخان ازجوانانِ نيك روزگار نبود، اما به هرحال در كتيبة مسجد نام او را ثبت كردند. البتهآن كتيبه حالا ديگر وجود ندارد.

 مسجد جامع ورامين يك بار در سال815 هجري به دستور شاهرخ تيموري مرمت شد اما شدتتخريب در آن بسيار بالا بوده است. امروز اين مسجد پر از داربست است اما به نظرنمي‌رسد مراقبت‌هاي خاصي در كار باشد. اگر خواستيد از حال و روزش بيشتر با خبرباشيد، در فهرست بناهاي تاريخيِ ثبت شدة ايران سراغِ شمارة 176 را بگيريد.

كتيبه‌هاي شاهرخ، كتيبة آياتِ سورة جمعه، انواع نمونه‌هاي آجركاري و كاشي‌كاري،نمازخانه و گنبد همه در اين ضلع قرار گرفته‌اند. اين‌جا نماي عمومي ايوان جنوبياست

اين گنبد مسجد است. بخشي از ديوارهاي ضلع غربي هم پيداست. سال‌ها پيش اين ضلعكاملا تخريب شده بود. ديواري هم كه حالا مي‌بينيد عمر چنداني ندارد. يك خانمي بهنام مادام ديولافوا كه در زمان قاجار به ايران سفر كرده در سفرنامه‌اش طرحي از مسجددارد كه جاي ديوار غربي در آن خالي است. اين را هم بگويم كه گنبد بر روي پايه‌ايچهارگوش قرار دارد. بعد يك هشت ضلعي شده. بعد شانزده ضلعي و بعد به دايره تبديلشده.

 

آجركاري و بخشي از كتيبه‌هاي ايوان جنوبي مسجد

طرح‌هاي اسليمي و رنگ‌هاي آبي و بنفش و فيروزه‌‌اي آدم را حيرت‌زدهمي‌کند... اين نمونه‌اي از كاشي‌كاري ورودي ضلع شمالي  مسجد است

 

طرحي که مادام ديولافوا همسر مارسل ديولافوا، باستان‌شناس معروف فرانسوي، ازايوان شرقي و نماي بيروني مسجد زده. مادام ديولافوا سه بار به ايران سفر كرده وسفرنامة معروفي هم دارد که روايت او از سفر به شهرهاي مختلف ايران است

 تنوع آجرچيني را مي‌بينيد؟ اين كتيبه، تمام ايوان جنوبي را دور مي‌زند وآيه‌هايي از سورة جمعه را مي‌شود روي آن خواند. کاشي‌کاري کلمه علي در دل آجرهابي‌نظير است. در  مسجد جامع ورامين عموما حال و هواي مساجد شيعي ديده مي شود. بدنيست بگويم كه در دورة ايلخانان، در وانفساي دعواي حنفيان و شافعيان، الجايتو حتينام امامان شيعه را روي سكه‌ها زد. او از دعواي فرقه‌ها به تنگ آمده بود. اين‌جابخشي از ديوارِ ايوان جنوبي است

 اگر در ضلع غربي مسجد بايستيد ضلع شرقي را اين‌طوري مي‌بينيد. خوشبختانهاين ضلع  تا حد زيادي سر پا مانده است. ايوان شرقي يك راهروي سرپوشيده است كه دهطاقنماي كوچك و يك طاقنماي بزرگ دارد. شما هم داريد طاقنماي بزرگ را مي‌بينيد. اگرنزديك‌تر برويد مي‌بينيد كه بالاي آن كلماتِ الله، محمد و علي در سه جهت ديدهمي‌شود

 اين‌ها كتيبه‌هاي شاهرخ تيموري هستند. نام شاهرخ را اگر خوب دقت كنيد مي‌بينيد. غير از آيات و اشعار كه در كتيبه‌هاي تزئيني ساختمان‌هاي مساجد قديمي ديده مي‌شوند،اطلاعات ساخت، تعمير و تاريخ بنا را مي‌شود از كتيبه‌هاي مساجد به دست آورد. در زيرطاقنماي ايوان جنوبي دو كتيبة آجري وجود دارد که  اين كتيبة سمت راستي است

 اين طاق ايوان جنوبي است. پر از آجر. آجرها به شكل‌هاي مختلف كنار هم چيدهشده‌اند. خوب كه دقت كنيد ظرافت‌هاي زيادي را كشف خواهيد كرد. به طور كلي ضلع جنوبياين مسجد پركارترين قسمت ساختمان است. از اين ايوان مي‌توانيم برويم داخل نمازخانه. از آن‌جا مي‌توانيم داخل گنبد را ببينيم. از داخل گنبد تا زمين، حدود بيست و دو سهمتري مي‌شود

 

ديدن بازي نور و آجرها چه كيفي دارد اما حيف كه اصالتي ندارد. اين‌جا همان ايوانبازسازي شده است. اين چيزي را كه حالا مي‌بينيد روي پِيِ اصلي كه 5/2 متر زير خاكبوده ساخته‌اند. اين را بگويم كه در مساجد اسلامي، ايوان نقش مهمي  داشته و از آنبه عنوان يك فضاي ارتباطي استفاده مي‌شده. اين‌جا داخل ايوان غربي است.

 

منابع :

http://www.ichodoc.ir

http://www.roshd.ir

نظرات در مورد:معماري مسجد جامع ورامين


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 16 / 1 / 1391برچسب:مسجدجامع ورامین,معماری,عمران,طراحی,مسجدجامع,ورامین, ] [ 19:51 ] [ مسعودسرلک ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

باسلام!...مدیریت سایت ازشمابه خاطرحسن انتخابتان تشکرمیکند.این سایت درنظرداردقدمی تازه دررابطه باپیشرفت پروژه های معماری وعمرانی بردارد.
امکانات وب

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 372
بازدید کل : 152552
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1




در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما Future Google PR for memarie-modern.lxb.ir - 7.10
افزایش آمار سایت
قالب بلاگفا حافظ پارس خودرو